نویسندگان: حمید جعفری قریه‌علی (1)
زهرا غریب حسینی (2)
مهدی خدادادی (3)

 

 

چكیده

یكی از جنبه‌های درخور توجّه و قابل طرح در جریان رباعی‌سرایی امروز در مقایسه با رباعیات قبل از انقلاب اسلامی، درآمیختن حماسه با رباعی است كه برگرفته از شرایط خاص اجتماعی است(1). تحوّلات جدید در عرصه‌ی انقلاب اسلامی و رخداد عظیمی نظیر جنگ تحمیلی عراق، سبب شده است لحن حماسی در انواع شعر فارسی و از آن جمله رباعی امروز، به گونه‌ای بسیار جدی و اثرگذار بروز كند. بسیاری از رباعی‌سرایان، با روی آوردن به موضوعاتی از قبیل شهادت‌طلبی، آرمان‌خواهی و رزم‌آوری به این قالب فشرده‌ی ادبی، حیاتی نو بخشیدند. در این پژوهش تلاش می‌شود كه گونه‌های نوآوری رباعی در حوزه‌ی زبان و محتوا، با توجّه به زمینه‌های تأثیرگذاری رخدادهای انقلاب؛ به ویژه مسئله‌ی جنگ تحمیلی و بالطّبع نفوذ حماسه در این قالب ادبی بررسی و تحلیل شود. حاصل این پژوهش نشان می‌دهد كه با توجّه به رویكردهای مذهبی مردم و تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از قیام عاشورا، رباعی نیز از حماسه‌ی كربلا تأثیر پذیرفته و رخدادهای آن به گونه‌ای نو در این قالب ادبی بیان شده است.

1- مقدّمه

مهم‌ترین تحوّل در شعر دهه‌ی شصت، ورود حماسه در همه‌ی قالب‌های شعری بود؛ از آنجا كه جامعه نیاز به شور و هیجان و حضور مردم در صحنه‌ها داشت، شعر نیز باید مهیّج و انقلابی می‌شد و طبعاً حماسه به خوبی از عهده‌ی تهییج و برانگیختن احساسات مردم برمی‌آمد. از سوی دیگر چون انقلاب اسلامی انقلابی نوپا بود و نیاز به جایگاهی برای واگویه كردن آرمان‌ها و همچنین روایت مجاهدات مبارزان و افتخارات آنها برای نسل‌های بعد داشت، از شعر و ظرفیتهای آن بهره گرفت. «حماسه‌ی هر ملتی بیان كننده‌ی آرمان‌های آن ملت است و مجاهدات آن ملّت را در راه سربلندی و استقلال برای نسل‌های بعدی روایت می‌كند» (شمیسا،1376: 147).
در این پژوهش به شیوه‌ی توصیفی- تحلیلی، چگونگی تأثیر تحولات انقلاب اسلامی در رباعی و پی‌آمد آن، شیوه‌ی بهره‌گیری این قالب ادبی از عناصر حماسی در پیوند با این تحولات بررسی می‌شود؛ در واقع به نوعی با بهره‌مندی از اصول سبك‌شناسی و درنظر گرفتن نشانه‌های درون متنی تلاش می‌گردد به برجسته‌ترین خصیصه‌ی رباعیات انقلاب اسلامی كه قطعاً نشانه‌های سبكی نو در رباعی‌سرایی فارسی است، پرداخته شود.

1-1- بیان مسئله

رباعی، یكی از قالب‌های شعری است كه بعد از انقلاب دچار تحوّل گردید و حیاتی دوباره یافت. یكی از دلایل تحوّل رباعی، انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است. شاعران انقلاب، برای دمیدن روح رزم‌آوری و شهادت‌طلبی در جامعه از ویژگی‌های حماسی در شعر خود بهره بردند.
شاعران انقلاب، برای برانگیزانندگی و تهییج، نیاز به قالب شعری داشتند كه هم بتواند ظرفیت ویژگی‌های حماسی را برتابد و هم كوتاه و صریح باشد: «كسی كه حرفی برای گفتن دارد، به دنبال قالبی هم آهنگ و متناسب با جنس حرف خود می‌گردد» (همان:63-64).
به طور كلّی رباعیات پس از انقلاب به این درونمایه‌ها پرداخته‌اند: ستایش مردم، ستایش شهدا، ستایش مجاهدان و ایثارگران، ستایش بزرگان انقلاب، ستایش سرزمین و وطن، ستایش آزادی و عدالت، درس‌های عاشورایی، تهییج و ترغیب رزمندگان، امید به آینده، پیروزی حق بر باطل، بیگانه ستیزی، عرفان حماسی، اغراق حماسی، نگاه جدید به مرگ، دعوت به مبارزه و دفاع، رجزخوانی، شعارهای انقلابی و خوارداشت دشمنان. ردّ پای تحوّل رباعی را می‌توان در عوامل زیر جست وجو كرد: روح و لحن حماسی، اصطلاحات حماسی و رزمی، نمادهای حماسی ملّی و اسطوره‌ای، نمادهای، اسلامی و دینی و نمادهای عاشورایی.

2-1- پیشینه‌ی پژوهش

در كتاب شعر امروز، سیدحسن حسینی، قیصر امین پور و محمدرضا سهرابی‌نژاد از پیشگامان تجدید حیات رباعی معرّفی شده‌اند (باقری، 1372: 221)؛ همچنین در این كتاب آمده است كه تناسب آهنگ و طنطنه‌ی موجود در وزن رباعی با حماسه سرایی، مورد توجه شاعران نسل انقلاب واقع شده است (همان:230). در مقدّمه‌ی كتاب رباعی امروز، یكی از دلایل گردآوری منتخبی از رباعیّات امروز، تحوّل درونی قالب رباعی و تجدید حیات این قالب ادبی برشمرده شده است (عبدالملكیان، 1368: 65).
در كتاب سنّت و نوآوری در شعر معاصر، در بخش‌های مختلف كتاب با پرداختن به دگرگونی‌های ادبیات بیان شده است كه ادبیات برای اینكه بتواند جامعه و جهان دگرگون را به خوبی منعكس كند، باید خود دگرگون شود (امین پور، 1386: 375). امین پور با اشاره به رباعی‌های فرّخی یزدی می‌نویسد: رباعی‌هایش را غالباً قالبی برای انتقادهای سیاسی، شعارهای اجتماعی و... قرار داده است (همان: 341). شعرهای اینگونه شعرا به دلیل حضور فعّال در صحنه‌ی انقلاب و مبارزه و سیاست، غالباً لحن شعاری، هشدارگونه، خطابی و دستوری دارند (همان: 341). در كتاب گونه‌های نوآوری در شعر معاصر، به گونه‌ای به تحولات فرم و محتوا در شعر معاصر پرداخته شده است. نویسنده معتقد است شرایط ویژه‌ی انقلاب و جنگ، بسیاری از واژه‌ها و تعبیرات تازه از جنس آتش و خون و شهادت را وارد شعر كرد (حسن‌لی، 1386: 436).

1-3- اهمیّت و ضرورت پژوهش

از دید بسیاری، ادبیات صرفاً كاركردی هنری دارد و به طور معمول از منظر زیبایی‌شناسی به آن توجّه می‌شود. این پژوهش، از آن روی اهمیّت دارد كه كاركرد ادبیات را در بازتاب گوشه‌ای از تاریخ مبارزه‌ی ملّت ایران نشان می‌دهد و بیان می‌كند كه چگونه نوعی از انواع شعری با بهره‌گیری از نمادهای اسلامی و ملّی، به روشنی وظیفه‌ی برانگیختن مردم را برای رسیدن به آرمان‌های خود بر عهده می‌گیرد.

2- بحث

1-2- حماسه و مضامین حماسی

حماسه، یكی از انواع ادبی و داستان و روایتی است با زمینه‌ی قهرمانی و رنگ قومی و ملی؛ وجود انسان‌های آرمانی و برتر كه برگزیده و ممتاز هستند و رویدادهای خارق‌العاده از ویژگی‌های آن است.
مضامین حماسی كه به طور معمول در آثار حماسی دیده می‌شود، عبارتند از: رزم، رزم افزاری، سپاه آرایی، مبارزه جویی، شكست، دفاع، پیروزی، پیمان، كشتار، كین‌خواهی، اسارت و فرار (ده بزرگی، 1388: 265-290). در این مقاله سعی شده است، برای نشان دادن تحوّل رباعی، شیوه‌ی بهره بردن از ظرفیت‌های حماسی در این قالب ادبی بررسی شود.
تحوّلی كه در نفس ادبیات به وجود می‌آید علاوه بر ساختارهای ظاهری مانند وزن، قافیه و... محتوای آثار ادبی را هم تغییر می‌دهد و به ادبیات جهت‌گیری ویژه می‌بخشد؛ برای آن اهداف و رسالت‌های اجتماعی خاص قائل می‌شود. البتّه تحوّلی كه در این پژوهش مورد نظر است، بیشتر تحوّل معنایی است، نه تحوّل ساختاری كه طبعاً در جای خود قابل درنگ است و به گونه‌ای شگرف، تأثیر این قالب ادبی و توان آن را برای انتقال مفاهیم نشان می‌دهد. «هر كس با تحوّلات شعری تاریخ ادبیات ما و ادبیات دیگر ملل آشنایی داشته باشد، این نكته را به بداهت در می‌یابد كه توفیق هر شاعری، كم و بیش در گرو یكی از این دو امر است؛ یا كشف ساختار و صورتی نو- آنگونه كه نیما كرد- یا وارد كردن موفقیت‌آمیز یك حال و هوای تازه در ساختاری از پیش شناخته شده و به تعبیری دیگر سنّتی» (شفیعی كدكنی، 1388: 23).

2-2- رباعی و ویژگی‌های آن

رباعی از زیباترین و دلپذیرترین قالب‌های شعر فارسی به شمار می‌رود و با اینكه از لحاظ حجم كوچك است؛ از آنجا كه وزنی خوش دارد و مشتمل بر معانی دلپذیر و مضامین لطیف است، همواره مورد توجّه سخن‌سرایان قرار گرفته و از آن برای بیان مفاهیم عاشقانه، عارفانه، اخلاقی، مذهبی و گاه سیاسی استفاده شده است.
این قالب شعری كه از دیرباز مورد توجّه شاعران بوده، نام‌های مختلفی داشته است: «دو بیتی، ترانه، چهاردانه، چهارخانه و بیت» (شمیسا، 1387: 15). علی الظاهر براساس صورت ظاهری و چهار مصراعی بودنش به رباعی مشهور شده است. «منطقی‌تر به نظر می‌رسد، رباعی ناظر به هیئت صوری شعر بوده است و شعر را به اعتبار چهار مصراع مستقل آن رباعی گفته‌اند؛ چنانكه درالسنه‌ی فرنگی به اشعار شبیه به رباعی quatrainگویند كه مأخوذ ازquartar به معنی ربع است» (همان:17-18).
میرافضلی در مقدّمه‌ی «هشت چارانه» تاریخ پرفراز و فرود رباعی را به شش دوره تقسیم می‌كند: «دوره‌ی نخست، دوره‌ی شكل‌گیری رباعی است كه از زمان رودكی شروع می‌شود و تا اواخر قرن پنجم هجری امتداد می‌یابد. دوره‌ی دوم، قرن ششم و هفتم هجری. دوره‌ی سوم، قرن هشتم و نهم و نیمه‌ی اول قرن دهم. دوره‌ی چهارم، از اواسط قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم. (ظهور و سقوط دولت صفوی) دوره‌ی پنجم، از اواسط قرن12 تا اوایل قرن 14 كه آغاز دوران نوجویی است. دوره‌ی ششم با ظهور نیما شروع می‌شود و تا روزگار ما ادامه دارد» (صفربیگی، 1391: 14-16).

3-2- بازتاب ویژگی‌های حماسی در رباعی

رباعی در دهه‌ی چهل و پنجاه، تغییراتی را در خود احساس كرد. با پیروزی انقلاب، خون تازه‌ای وارد این قالب كهن‌سال شعر فارسی شد و شاعران انقلاب با به كار بردن روح حماسی در آن، به تهییج مبارزان و جوانان برای حفظ انقلاب و دفاع از این آب و خاك پرداختند. با تحوّل اجتماعی، در معنای قالب رباعی هم تحوّلی به وجود آمد؛ به طوری كه یكی از پرطرفدارترین و پرمخاطب‌ترین قالب‌ها نزد شاعران و مردم شد. از شاعران تأثیرگذار در جریان رباعی پس از انقلاب، می‌توان به این افراد اشاره كرد: سیدحسن حسینی، قیصر امین پور، حسین اسرافیلی، مصطفی علی پور، میرهاشم میری، ایرج قنبری، محمدرضا سهرابی نژاد، سلمان هراتی و وحید امیری.
البتّه این تحوّل در رباعیات پس از انقلاب، ابتدا به ساكن نبود و پیشینه‌ی تاریخی داشت و مسائلی در به وجود آمدن آن دخالت داشت كه به گونه‌ای فشرده به آن اشاره می‌شود.

1-3-2- رباعیات كهن با ویژگی‌های حماسی

در گذشته‌ی ادب فارسی، رباعیاتی وجود دارد كه به مدح، عرفان، فلسفه و... نپرداخته است؛ امّا با داشتن كلمات حماسی یا لحن حماسی، می‌توان آنها را در شمار اشعاری قرار داد كه روح حماسی بر آنها غلبه دارد. در دیوان فرّخی یك رباعی كاملاً حماسی است كه در نوع خود نادر است:

 

یا ما سر خصم را بكوبیم به سنگ *** یا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه درین زمانه‌ی پر نیرنگ *** یك كشته بنام به كه صد زنده به ننگ
(فرّخی،1371: 447).

بیدل دهلوی هم رباعیاتی دارد كه این ویژگی را به خوبی نشان می‌دهد:

ظالم پوشد، لباسی خون بافته را *** تا زیر كند، خصم زبون یافته را
باسنگدلان شعله خو، سختی كن *** بردار به آهن، آهن تافته را
(بیدل، 1376: 140)

 

2-3-2- رباعیات مدحی

شاعران مداح حتّی از قالب زیبا و كوتاه رباعی نیز، برای مدح ممدوحان استفاده می‌كردند. قهرمان این رباعیات هم كه همان ممدوح بود، مثل قهرمان حماسی توصیف می‌شد:

 

چون روز علم زند به نامت ماند *** چون یك شبه شد ماه به جامت ماند
تقدیر به عزم تیز گامت ماند *** روزی به عطا دادن عامت ماند
(رودكی، 1386: 59)

لحن حماسی در رباعی زیر نیز، از دیوان انوری كه از یكه تازان قصیده و مدح است، درخور تأمّل است:

رای تو به هیچ رای خرسند نشد *** تا همره خسروان خداوند نشد
رایات تو از پای فلك ننشیند *** تا ملك خراسان چو سمرقند نشد
(انوری، 1376: 677)

در دیوان كمال اسماعیل، اصطلاحات حماسی و رزمی در رباعیات فراوان است:

در رزم چو كوس تو به آواز آمد *** نصرت با او به طبع دمساز آمد
تیغ تو به قطع و فصل كار دشمن *** هر جا كه برفت سرخ رو باز آمد
(كمال اسماعیل، 1348: 798)

 

3-3-2- لحن حماسی در رباعیات عرفانی

رباعیات عرفانی از آغاز شعر فارسی با آن اقبال خاصی كه صوفیان به قالب رباعی داشته‌اند، بسیار مهیج و دلچسب بوده است. عارفان یا خود رباعی سروده یا تعداد زیادی رباعی در حافظه داشته‌اند كه در منابر یا كتب از آن بهره‌ها برده‌اند.
مضامین مشتركی بین حماسه و عرفان وجود دارد. این مضامین نیز، كه روح حماسی رباعیات عرفانی را تأیید می‌كنند، عبارتند از: «خداپرستی، دینداری، ستایش پیامبران و رهبران روحانی، ارجمندی خرد، والایی علم، رفعت مقام انسان در آفرینش، شیطان ستیزی و نفس‌كشی، بشردوستی، نكوهش علایق دنیوی، جبرگرایی، یاد مرگ و رستاخیز و كیفر الهی، روح فتوّت و مردانگی، اعتقاد به قدرت‌های فوق طبیعی، جام گیتی نما، جام جم، سروش، هاتف غیبی، سیمرغ، فرّه‌ی ایزدی، عنایت الهی، دیو، شیطان و...» (رزمجو،1375: 133).
در بخش زیر به نمونه‌هایی از رباعیات عرفانی از چند عارف مشهور اشاره می‌شود:

 

ما جز به غم عشق تو سر نفرازیم *** تا سرداریم در غمت در بازیم
گر تو سرما بی سرو سامان داری *** ماییم و سری در قدمت اندازیم
(ابوسعید ابی الخیر،1369: 88).

سنایی نیز در دیوانش، رباعیات عرفانی دلچسبی با لحن حماسی دارد:

تا بشنیدم كه مرگی از آتش تب *** گرمی سوی دل بردم و سردی سوی لب
مرگست ندیمم از فراغت همه شب *** تب با تو مرگ با من این هست عجب
(سنایی، 1341: 1112)

رباعیات عرفانی مختارنامه‌ی عطار نیز، روح حماسی خاصّ خود را دارد و شور و حال ویژه‌ای در آن دیده می‌شود:

جز تشنگی تو هوسم می‌نكند *** می‌میرم و سیر آب كسم می‌نكند
چه حیله كنم كه هر نفس صد دریا *** می‌نوشم و می‌خورم، بسم می‌نكند
(عطار، 1358: 139)

رباعیات عرفانی علاوه بر اینكه الهام بخش رباعیات حماسی دوران انقلاب شدند، نوعی دید خاص نیز به رباعیات انقلاب با درون مایه‌ی عرفانی بخشیدند.

4-2- ویژگی‌های زبانی رباعی حماسی

راهیابی واژه‌های نو، بسامد اسامی شخصیت‌های مذهبی و تغییر لحن رباعیات پس از انقلاب اسلامی، به این قالب ادبی حیاتی نو بخشید. در بخش زیر، به این نوآوری‌ها اشاره می‌شود:

1-4-2- شخصیّت‌های حماسی در رباعیات مدحی

استفاده از شخصیّت‌های حماسی و اسطوره‌ای، در رباعیات كهن وجود داشته و زمینه‌ای را برای استفاده از شخصیت‌های حماسی، ملّی و دینی در رباعیات پس از انقلاب اسلامی فراهم كرده است. با این توضیح كه در رباعیات كهن بیشتر از افرادی چون رستم، سیاوش، آصف، خضر و... نام برده می‌شود و در رباعیات انقلاب، شخصیّت‌های دینی وارد شده و به لحن حماسی این قالب ادبی، صبغه‌ی مذهبی بخشیده است:

 

با رای تو صبح ملك بی گه خیزست *** با عزم تو آب تیغ، فتح آمیز است
چون خواجه توان گفت كسی راكه به حكم *** جمشید نشان و كیقباد انگیز است
(انوری، 1376: 666)

 

1-1-4-2- شخصیت‌های ملّی

یكی از رویكردهای حماسی در رباعی انقلاب، استفاده از شخصیّت‌های حماسی ملّی و دینی است كه خود عاملی برای برانگیزانندگی نفوس بوده است. رباعیات انقلاب، با توجّه به ماهیّت مذهبی آن از نمادهای دینی بیشتر بهره برده‌اند؛ هرچند كه نمادهای ملّی نیز، در آن وجود دارد. با این توضیح كه این نمادها در كنار تركیبات نو و تصویرآفرینی زیبا در خدمت بیان اندیشه‌های مذهبی شاعر به كار گرفته می‌شوند؛ نظیر رباعی زیر سروده‌ی منوچهر تتری:

 

این خاك كه سرسبز و بهاری شده است *** با خون سیاوش، آبیاری شده است
بر پهنه‌ی این كویر بی آب و علف *** دریا دریا، بهار جاری شده است
(هشت فصل عشق،1374: 56)

مظلومیت سیاوش و خون به ناحق ریخته‌اش از گذشته‌ی دور در این سرزمین، محملی برای قیام علیه ظالم و كین و خونخواهی بوده است. سیدحسن حسینی، واژه‌ی دیو را در رباعی، زیر نماد طاغوت، سیاهی و دشمن قرار داده است:

با دیو سیاه شب در آویخته‌ایم *** در جام جنون باده‌ی خون ریخته‌ایم
از باد سحر نشان ما را جویید *** ما با نفس صبح در آمیخته‌ایم
(حسینی، 1363: 142)

 

2-1-4-2 شخصیّت‌های مذهبی

شخصیّت‌ها و قهرمانان مذهبی نیز در رباعی امروز، حضوری پررنگ دارند:

 

عیسی چو رسید خلق مسرور شدند *** تا زد نفسی رها از آن گور شدند
موسی ید بیضا ز بغل كرد برون *** گوساله پرستان زمان كور شدند
(حسینی، 1363: 113)

تقابل نمادها و تلمیح‌های این رباعی، درخور درنگ است. شاعر در بیت اوّل، با اشاره به نفس عیسوی، زندگی دوباره را به مردم رنج كشیده و ستمدیده نوید می‌دهد و در بیت دوم، با یادكرد معجزه‌ی حضرت موسی (علیه‌السلام)، نابودی گمراهان را بیان می‌كند؛ در ضمن تركیبات «ید بیضا» و «گوساله پرست» و واژه‌ی «كور» تقابل «نور و ظلمت» را كه از واژه‌های كلیدی متون حماسی است، تداعی می‌كند.
حمید سبزواری، مهر امام علی (علیه‌السلام) و فرزندانش را هم سرمایه‌ی شجاعت و جنگ‌آوری می‌داند هم حافظ دین و انقلاب و كشور:

تا بر لب خویش نام حیدر داریم ***كی بیم ز دشمن ستمگر داریم
از مهر علی و یازده فرزندش *** ما گرد دیار خویش سنگر داریم
(سبزواری، 1368: 457)
 

2-4-2- جنگ افزارها

تكیه‌ی آثار حماسی و محوریّت حماسه در شعر كهن، بر ابزارحماسی و نوع كاربرد آنها بوده است؛ به عنوان نمونه از گرزهای بسیارسنگین، شمشیرهای بسیار برنده و زوبین‌های مردافكن یادشده است. دربسیاری از موارد، این ابزار جنگی بوده كه در پیروزی مبارزان نقشی عمده داشته است؛ امّا در شعر حماسی انقلاب؛ به ویژه رباعی، شاعر در یادكرد ابزار رزمی تلاش می‌كند، نیروی معنوی و اراده‌ی الهی را غلبه دهد.
در رباعیات انقلاب، ابزارآلات جنگی صرفاً برای غلبه بر دشمن و کین كشی از او نیست بلكه عاملی برای احیای دین حقّ و یاوری برای مبارزه با كافران است.
در رباعی زیر، روی سخن با كسی است كه با قرآن آشناست، با دیوان جنگیده و باید با مسلسل ایمان در برابر كفر به دفاع بپردازد:

 

این تازه نهال آب خون می‌خواهد *** پیمانه‌ی حق شراب خون می‌خواهد
ای دوست مسلسلی كه ایمان به خداست *** باروت شرف، خشاب خون می‌خواهد
(همان:153).

نوآوری شاعر در عرصه‌ی كاربرد ابزار جنگی را در این رباعی، به درستی می‌توان دریافت؛ علاوه بر آنكه رزم‌آوری مبارزان راه حق را نشان می‌دهد، غلبه‌ی ارزش‌ها و فضایل اخلاقی را در تفكّر مبارزان بیان می‌كند.
پرچم كه به نام‌های درفش، علم و... خوانده می‌شده و برافراشته بودن آن در میدان نبرد، نشانه‌ی پایداری مبارزان بوده است، در رباعی زیر نماد شهادت و پیوستن به حق و به گونه‌ای رسیدن به پیروزی دانسته شده است:

بنگر به شكوه سوی حق تاختنش *** بر قله‌ی عشق پرچم افراشتنش
فتح است درین معركه سردادن او *** برد است درین میانه جان باختنش
(حسینی، 1363: 163)

 

3-4-2- شعارهای انقلابی

از موارد تأثیرگذار در تحول رباعیات، شعارهای انقلابی بود. این شعارها كه گاهی ارتجالی ساخته می‌شد و صاحب آن معلوم نبود، حاوی پیام‌های انقلاب و جهان بینی مكتب به صورت بسیار خلاصه و گویا و همچنین موزون، آهنگین و زیبا بود. این شعارها به علّت كم حجم بودن، در آغاز برای گفتن معانی بلند و جهان بینی‌ها به كار گرفته می‌شد. همین شعارها بعدها، جای خود را در قالب رباعی باز كرد. طبیعی است كه شعارهای موجز، نیاز به قالبی كوتاه و بدون حاشیه داشت كه بتواند در لباسی نو به حیات خود ادامه دهد.
با توجّه به آیه‌ی «لا یحّب الله الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم» (نساء:148) باید گفت شعارها در جای خود بسیار كارساز و سلاحی كوبنده‌اند و این موضوع در حال حاضر در تمام انقلاب‌های دنیا اعم از انتفاضه، بیداری اسلامی، اعتراضات علیه سرمایه داری و... كاملاً ملموس و محسوس است. «شعر زبان خواص است؛ امّا شعار زبان همه است. شعر هم وقتی نقش خود را در حركت توده‌های به پاخاسته ایفا می‌كند كه از حیث قالب، وزن، مضمون و الفاظ، به زبان ادبی آنانكه شعار می‌نماید نزدیك شود» (صنعتی،1389: 92).
استفاده‌ی رباعی سرایان از شعار به دو صورت زیر دیده می‌شود:

الف) مستقیم و بدون تغییر

در اوایل جنگ شعارها، مستقیماً دراشعار قرار می‌گرفتند؛ مانند رباعی زیر از سید حسن محمودی(سهیل):

 

از دست منه تفنگ تا پیروزی *** ننگ است دمی درنگ تا پیروزی
دانی چه بود پیام یاران شهید *** این است كه «جنگ جنگ تاپیروزی»
(صنعتی، 1389: 71)

 

ب) استفاده از مضمون شعارها

به تدریج شعارها فقط مضمون شعری بودند و همراه با تصاویر و زیبایی هنری در شعرها مورد استفاده قرار می‌گرفتند.
حمید سبزواری، سه شعار «الله اكبر»، «خون بر شمشیر پیروز است» و «شیطان
بزرگ آمریكاست» را در یك رباعی جمع كرده است:

 

در جبهه بیا صلابت شیر نگر *** شیطان بزرگ را زمین گیر نگر
گلبانگ دلاوران به تكبیر شنو *** پیروزی خشم وخون به شمشیر نگر
(سبزواری، 1368: 467)

یكی از شعارهای روحیه بخش كه مخصوصاً در مسیر رزمندگان، روی سربندها و... زیاد كاربرد داشت، این بود كه «تا كربلا راهی نیست». ساعد باقری برای ایجاد روحیه در رزمندگان، این شعار را در رباعی زیر به كار برده است:

ای گاه نبرد همچنان شرزه پلنگ *** ای سر به خدا سپرده در عرصه‌ی جنگ
تا منزل عشق -كربلا- راهی نیست *** بگذار خشاب بار دیگر به تفنگ
(باقری، 1365: 77)

به پندار نویسندگان این جستار، نمونه‌های بسیاری را در این قالب ادبی می‌توان نشان داد كه ظرفیّت‌های كاربردی ادبیات؛ به ویژه شعر و قدرت بسیار تأثیرگذار آن را در روابط اجتماعی، ایجاد انگیزه و روحیه بخشی به روشنی نشان می‌دهد. نمونه‌ی آن رباعی بالاست. درآمیختگی واژه‌های حماسی نو و كهن، تركیبات مناسب و لحن كوبنده‌ی شعر؛ به ویژه در مصراع آخر، بخشی از این ظرفیّت را آشكار می‌كند. رباعی سرایان پس از انقلاب اسلامی، در كنار جست و جو برای یافتن زبانی نو و تلاش برای اقناع خواننده، از این توانایی شعری نیز، به خوبی بهره برده‌اند.

5-2- ویژگی‌های محتوایی رباعی حماسی

می‌توان گفت عمده‌ترین تحوّلی كه در رباعیات پس از انفلاب اسلامی رخ داد، تحوّل محتوایی بود. دگرگونی‌های سیاسی، اجتماعی و به ویژه رخداد عظیم جنگ تحمیلی از دلایل اصلی این تحوّل شمرده می‌شود.

1-5-2- عرفان و حماسه در رباعیات انقلاب اسلامی

شاعران انقلاب با فرهنگ اسلامی آشنا بودند؛ حماسه و عرفان را با خود داشتند؛ اخلاق و كرامت را دیده بودند. همه‌ی اینها در كنار هم نوعی اشعار را به وجود آورد كه می‌توان به آنها، اشعار عارفانه‌ی حماسی گفت. رباعی نیز، از این اصل بركنار نبود و عرفان حماسی در آن تأثیر گذاشت. سیدحسن حسینی، واژه‌های عرفانی «عشق» و «انا الحق» را در رباعی زیر آورده است:

 

تا خاك ز خون پاك رنگین نشود *** این دشت برهنه لاله آذین نشود
تا لاله رخان بانگ ان الحق نزنند *** دیباچه‌ی سرخ عشق تدوین نشود
(حسینی، 1363: 137)

عزیزالله خدامی، در رباعی زیر اشاره به تقدّس نبرد و جنبه‌ی عرفانی آن دارد:

در دایره‌ی بلا بلی باید گفت *** لبیك به نعره‌ی جلی باید گفت
ای صف شكنان مكتب ثارالله *** جنگ شرف است، یا علی باید گفت
(بیگی حبیب آبادی،1374: 117)

از نشانه‌های توجّه حماسی به واقعه‌ی عاشورا، تغییر متفاوت مفهوم مرگ در اندیشه‌ی عاشوراییان است كه در شعر انقلاب اتّفاق می‌افتد. در این نگاه مرگ، زبون و ذلیل است و هیچ یك از شخصیّت‌های عاشورایی پروا و پرهیزی از مرگ ندارند. نگاهی كه در اندیشه‌ی عرفانی ما با استقبال از مرگ و بی قراری در رسیدن به وصال معشوق، تفسیر می‌شود:

آهنگ وداع و ترك یاری دارد *** گویی كه سر شگفت كاری دارد
بر دوش گرفته جان چو باری سنگین *** بی تاب كه با مرگ قراری دارد
(امین پور، 1374: 589)

 

2-5-2- رباعیّات عاشورایی

یكی دیگر از موارد تأثیرگذار در رباعیات انقلاب، عاشوراست كه از یك طرف با مفاهیم عرفانی و از سویی با روحیه‌ی سلحشوری در پیوند است. درس‌های عرفانی و حماسی عاشورا و پیام‌های آن در اشعار انقلاب، بازتاب بسیار ویژه‌ای دارد ؛ زیرا در انقلاب پاسداشت عاشورا، حیاتی دوباره یافت و روح تازه‌ای در آن دمیده شد؛ البتّه دیرینگی رباعی عاشورایی را می‌توان تا عصر حافظ با شاعر شیعی این عهد؛ یعنی سلمان ساوجی، ردیابی كرد:

 

ای دیده اگر هزار سیل انگیزی *** خاك همه تمییز به خون آمیزی
از عهده‌ی ماتمش نیایی بیرون *** بی فایده آب خود چرا می‌ریزی
(سلمان ساوجی،1367: 368)

كاركرد عناصر حماسی در رباعیات عاشورایی انقلاب، بسیار پررنگ است؛ البتّه این نوع شعر فقط به سوگ و مرثیه‌ی شهدای كربلا نمی‌پردازد؛ بلكه با رویكردی جدید، علاوه بر بیان جنبه‌های حماسی واقعه‌ی كربلا به مسائلی همچون دلایل وقوع حادثه‌ی عاشورا، جوانمردی، وفا، كرامت، پیام عاشورا و قهرمانان دشت نینوا از جمله: حضرت زینب و حضرت امام سجّاد- علیهماالسلام- و دیگر
یاران با وفای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام توجّه می‌كند. محمّد جواد غفورزاده شفق در رباعی زیر آورده است:

عباسم و در پی خطر می‌گردم *** دور و بر خیمه بیشتر می‌گردم
صد بار اگر علقمه را فتح كنم *** لب تشنه‌تر از گذشته بر می‌گردم
(جلیلیان مصلحی، 1386: 140)

یكی از تفاوت‌های رباعیات عاشورایی بعد از انقلاب با قبل از آن، توجّه به پیام‌های عاشورا در رباعیات پس از پیروزی انقلاب است. سهرابی نژاد در رباعی زیر، هدف از قیام امام حسین (علیه‌السلام) را كه در واقع برپای داشتن دین و شیوه‌ی زندگی شرافتمندانه و جوانمردانه است، اینگونه فریاد می‌زند:

توفید به ظالمان، لب از گفته ندوخت *** در وحشت شب، چراغ خونین افروخت
او تشنه‌ی یاوراست، نه، مرثیه خوان *** مردی كه «چگونه زیستن» را آموخت
(همان:97)

یكی از مضامین مهم حماسی، انتقام است كه در رباعیات عاشورایی نیز، به آن پرداخته شده است. سهرابی نژاد، در رباعی زیر به انتقام مختار و قیام توّابین اشاره دارد:

طوفان حوادث كه فرو بنشیند *** توّاب شود هركه شهیدت بیند
فرداست كه مختار به خونخواهی تو *** این هرزه علف‌های زمین برچیند
(سهرابی نژاد، 1387: 99)

نكته‌ی بسیار مهم در این است كه بحث انتقام دراینجا با مفهوم انتقام در آثار حماسی كاملاً متفاوت است. انتقام از قاتلان آن مولای غریب، انتقام از هر ظالمی در هر جای دنیا و یاری مظلوم است و همین دید است كه به این انتقام معنویت می‌بخشد. قیام علیه بیداد در قالب انتقام، كاری اهورایی است؛ به همین دلیل در رباعیات عاشورایی به این موضوع در شكل مقابله با ستم و دفاع از ستم كشیدگان پرداخته شده است.

3-5-2- ستایش شهیدان

«گرامی داشت شهیدان و مظلومان نیز، از دیر زمان در میان ما ایرانیان مرسوم بوده است؛ چنانكه در تاریخ بخارا به مناسبت بنای حصار بخارا كه به سیاوش منسوب است، از كشته شدن ناجوانمردانه‌ی او به فرمان افراسیاب سخن رفته است و نوحه‌های مردم بخارا در كشته شدن وی كه در همه‌ی ولایت‌ها معروف بوده است و سرود در این باب ساخته بوده‌اند و قوّالان آن را (گریستن مغان) می‌نامیدند» (یوسفی،1371: 280) در رباعی انقلاب شهید و شهادت جایگاه ویژه‌ای دارد. گاهی مستقیماً از كلمه‌ی شهید یا شهادت در رباعیات استفاده شده است؛ مانند نمونه‌ی زیر از احمد اسداللهی:

 

میزان دقیق حق پرستی است شهید *** سرچشمه‌ی عشق و شور و مستی است شهید
در ذات و صفات حضرت حق محو است *** تندیس كمال كل هستی است شهید
(اسدی، 1388: 20)

رباعیاتی هم وجود دارند كه واژه‌ی شهید و شهادت در آنها دیده نمی‌شود، امّا این مضمون به گونه‌ای تلویحی از آنها دریافت می‌شود:

كس راز حیات او نداند گفتن *** بایست زبان به كام خود بنهفتن
هرچند میان خون خود خفت ولی *** سوگند كه خون او نخواهد خفتن
(امین پور،1374: 62)

 

4-5-2- ستایش مجاهدان

مبارزان و مجاهدان كه به صیانت از وطن می‌پردازند؛ علاوه بر شجاعت، سخت كوشی و پایداری به تمام خوبی‌ها آراسته‌اند و اسوه‌ی ملّت به شمار می‌آیند. این موضوع باعث می‌شود كه شاعران فصلی را به ستایش قهرمانان ملی اختصاص بدهند؛ البتّه در حماسه هم قهرمانان و پهلوانان نماد خوبی‌ها هستند.
در رباعی انقلاب، ستایش رزمندگان یكی از راه‌های تهییج مردم برای شركت در مبارزه و دفاع از ارزش‌هاست. این ستایشها به شكل‌های مختلف دیده می‌شود: یا همراه یادكرد نام بعضی از افراد است یا گروهی مانند سربازان، پاسداران و یا بدون اشاره به شخص و گروهی خاص. رباعیات زیر، بدون نام بردن از شخص یا گروهی ویژه به بیان عظمت رزمندگان پرداخته است:

 

می‌سوخت كه از نماد تبداران بود *** می‌ساخت كه از زمره معماران بود
در بیشه‌ی آسمان شب می‌غرید *** چون رعد، كه از صحابه‌ی باران بود
(حسینی، 1363: 126)

بعضی از رباعیات به ستایش از گروهی خاص پرداخته‌اند؛ از جمله رباعی، زیر سروده‌ی «سید حیدرعلی آران» كه به پاسداران انقلاب اسلامی توجّه كرده است:

سردار سپاه، پاسداران بودند *** عاشق به حسین، سربداران بودند
با بیرق فتح لشكر عاشورا *** در كرب و بلای جان نثاران بودند
(اسرافیلی، 1385: 23)

 

5-5-2- دشمنان

كشور ایران از دیرباز دشمنان زیادی داشته است. در شاهنامه به طور معمول، دیوها، تورانیان و گاه رومیان و تازیان دشمن معرّفی می‌شوند و بسیاری از داستان‌های شاهنامه در شرح دفع این دشمنان است. در رباعیات انقلاب، با توجّه به رویكردهای جدید فرهنگی، اجتماعی و مذهبی، چهره‌ی منفی دشمن به اشكال مختلف نشان داده شده است. گاهی به عناوین كلّی دشمن، خصم و زمانی به عناوین فرعی منافق، نامرد و امثال آن یا اسامی شخص مثل «صدام». در هر صورت همان طوركه در متون باستانی نیز، دشمنان نه فقط دشمن‌اند؛ بلكه به بداخلاقی و بدذاتی نیز موصوف‌اند، در رباعیات انقلاب هم بدی‌های دشمن مورد تأكید قرار گرفته و در اصل مردم مسلمان ایران برای برانداختن بدی و بداخلاقی به مقابله با این دشمنان برخاسته‌اند. در مواردی نیز كه این مقابله‌ها به نبرد منجر می‌شود، انگیزه‌ی پاسداری از ارزش‌های دینی و انقلابی مطرح است:

 

جمهوری ما نشانگر اسلام است *** افكار پلید فتنه جویان خام است
ملّت به ره خویش جلو می‌تازد *** صدام به دست خویش در صد دام است
(امام، 1379: 195)

محمّدرضا سهرابی نژاد در رباعی زیر، خوشحالی دشمنان را در شهادت مبارزان با بهره‌گیری از عنصر نماد به تصویر كشیده و پندار و خیال آنها را خام و بیهوده دانسته است:

آن خام خیال‌ها، به رقص آمده‌اند *** از مرگ بلال‌ها، به رقص آمده‌اند
لنگان شده پای مرغ حق، پندارند *** كاین گونه شغال‌ها به رقص آمده‌اند
(سهرابی نژاد،1369: 72)

یكی از راه‌های مقابله با دشمن، تضعیف روحیه‌ی او همراه با دمیدن روح شجاعت و حماسه در مبارزان است. در برخی از رباعیات امروز، این ویژگی را می‌توان یافت:

خصم آمده ای تفنگ مبهوتش كن *** از راه رسیده چاره‌ی قوتش كن
تا لطف تو جا در دل و جانش گیرد *** مهمان طعام سرب و باروتش كن
(حسینی، 1363: 169)

 

3- نتیجه‌گیری

انقلاب اسلامی علاوه بر آنكه در جامعه‌ی ایرانی تحوّلی عظیم و شگرف ایجاد كرد، در ادبیات نیز تأثیر گذاشت و زمینه‌های نگرش نو و انقلابی را به ویژه در شعر فراهم كرد. در این میان رباعی با بهره‌مندی از ظرفیّت‌های شعر حماسی و ویژگی‌های آن، توانست ضمن تأثیرپذیری از تحوّلات اجتماعی، خود عاملی مهم در تغییر نگرش و جهان‌بینی مردم و روحیه بخشی به آنها شود. حاصل این پژوهش نشان می‌دهد:
1- از آنجا كه جامعه‌ی ایرانی برای تحوّلی عظیم خیز برمی‌داشت؛ شعر؛ به ویژه قالب رباعی با توجّه به كوتاهی و اثرگذاری آن، بستری مناسب برای واگویه كردن آرمان‌ها و همچنین روایت مجاهدات مبارزان و افتخارات آنها برای نسل‌های بعدی شد.
2- با توجّه به رویكردهای اخلاقی و مذهبی مردم و تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از قیام عاشورا، رباعی نیز بیشتر زیر تأثیر حماسه‌ی كربلا قرار گرفت و حوادث و رخدادهای آن به گونه‌ای روشن در این قالب ادبی بازتاب یافت.
3- كاركردهای زبانی شعر و تصویرآفرینی شعرا در رباعی پس از انقلاب اسلامی، با در برداشتن ویژگی‌های حماسی غالباً در خدمت اندیشه‌های مذهبی سرایندگان قرار گرفت.
4- رباعی سرایان در كنار جست‌وجو برای یافتن زبانی نو و تلاش برای اقناع خواننده، با درآمیختن واژه‌های حماسی نو و كهن، تركیبات مناسب و لحن كوبنده‌ی شعر، ظرفیّت‌های كاربردی ادبیات و قدرت بسیار تأثیرگذار آن را در روابط اجتماعی، ایجاد انگیزه و روحیه بخشی به تصویر كشیدند.

پی‌نوشت‌ها:

1- دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رفسنجان
2- استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رفسنجان
3- دانش آموخته‌ی كارشناسی ارشد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رفسنجان

کتابنامه:
1- قرآن كریم، ترجمه‌ی الهی قمشه‌ای.
2- ابوسعید ابوالخیر، (1369).دیوان، تهران: انتشارات محمّد.
3- اسدی، غلامحسین، (1388). ثانیه‌ی صفر (اشعار برگزیده جشنواره‌های شعردفاع
مقدس استان كرمان 1385-86) كرمان: انتشارات اداره كل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدّس استان كرمان.
4- اسرافیلی، حسین، (1385). زخم سیب (مجموعه اشعار پانزدهمین كنگره‌ی سراسری شعردفاع مقدس) تهران: نشر صریر.
5- اسماعیلی، رضا، (1390). از آب تا آفتاب (تأمّلاتی درحوزه‌ی شعر انقلاب شعر دفاع مقدس و ادب آیینی) تهران: انتشارات انجمن قلم ایران.
6- امین پور، قیصر، (1386). سنّت و نوآوری در شعر معاصر، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
7- انوری ابیوردی، اوحد الدّین، (1386). دیوان (ج2) به اهتمام محمّدتقی مدرس رضوی، تهران: انتشارات علمی فرهنگی.
8- باقری، ساعد و محمدرضا محمدی نیكو، (1372).شعر امروز، تهران: انتشارات بین- المللی الهدی.
9- باقری، ساعد، (1365).نجوای جنون (مجموعه شعر) تهران: انتشارات برگ.
10- بیگی حبیب آبادی، پرویز، (1374). گل، غزل، گلوله (مجموعه شعر) تهران: انتشارات بنیاد حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
11- جلیلیان مصلحی، مصطفی، (1386). گنجینه‌ی عاشورا، مشهد: انتشارات رستگار.
12- حسن لی،كاووس، (1386). گونه‌های نوآوری درشعر معاصر ایران، تهران: نشر ثالث.
13- حسینی، سیدحسن، (1363). هم صدا با حلق اسماعیل (مجموعه شعر) چاپ دوم، تهران: واحد انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
14- خمینی، روح الله، (1379). دیوان، چاپ بیست و هفتم، تهران: انتشارات مؤسّسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمه‌الله).
15- ده بزرگی، ژیلا، (1388). مضامین حماسی و مقایسه‌ی آن با شاهنامه‌ی فردوسی، تهران: امیركبیر.
16- دهلوی، بیدل، (1386). دیوان، به تصحیح اكبر بهاروند، تهران: نگاه.
17- رزمجو، حسین، (1375). انسان آرمانی و كامل در ادبیات حماسی و عرفانی فارسی، چاپ دوم، تهران: امیركبیر.
18- رودكی، عبدالله، (1386). منتخبی ازسروده‌ها، به كوشش غلامرضا رضائیان، تهران: انتشارات شیرمحمدی.
19-سبزواری، حمید، (1386). سرود سپیده، تهران: مؤسّسه‌ی كیهان.
20- سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود بن آدم، (1341). دیوان، با مقدّمه و حواشی و فهرست به سعی و اهتمام مدرس رضوی، تهران: كتاب خانه‌ی ابن سینا.
21- سنگری، محمّدرضا، (1380). نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس، تهران: انتشارات پالیزان.
22- سهرابی نژاد، محمّدرضا، (1387). از صاعقه تا باران (رباعی و دوبیتی) تهران: اطلاعات.
23-..............، .....، (1369). اشارات اشك، تهران: انتشارات برگ.
24- شفیعی كدكنی، محمّدرضا، (1388). در اقلیم روشنایی، چاپ پنجم، تهران: آگاه.
25- شمیسا، سیروس، (1376). انواع ادبی، چاپ پنجم، تهران: فردوسی.
26-..............، .....، (1387). سیر رباعی، چاپ سوم، تهران: نشرعلم.
27- صفربیگی، جلیل، (1391). هشت چارانه، با مقدمه و گزینش سیدعلی میرافضلی، تهران: فصل پنجم.
28- صنعتی، محمّدحسین، (1389). آشنایی با ادبیات دفاع مقدس، تهران: انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدّس.
29- عبدالملكیان، محمّدرضا، (1368). رباعی امروز، تهران: انتشارات برگ.
30- عطارنیشابوری، فریدالدّین، (1358). مجموعه رباعیات (مختار نامه)، به تصحیح و مقدمه و حواشی محمدرضا شفیعی كدكنی، تهران: توس.
31- فرخّی سیستانی، علی بن جولوغ، (1371). دیوان، به كوشش محمد دبیرسیاقی، چاپ چهارم، تهران كتابفروشی زوّار.
32- كمال الدین اسماعیل اصفهانی، ابوالفضل، (1348). دیوان، به اهتمام حسین بحرالعلومی، تهران: انتشارات كتاب فروشی دهخدا.
33- میرافضلی، سیدعلی، (1383). گوشه‌ی تماشا (رباعی از نیما تا امروز) تهران: نشر كازرونیه.
34- هشت فصل عشق، مجموعه اشعار چهارمین كنگره‌ی شعردفاع مقدّس، ارومیه مهرماه1373، (1374) چاپ دوم، تهران: انتشارات ستاد كلّ نیروهای مسلح، بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس.
منبع مقاله: نشریه‌ی ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی)، سال 7، شماره 12، بهار و تابستان 1394

 

منبع:
نشریه‌ی ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی)، سال 7، شماره 12، بهار و تابستان 1394